Friday, January 22, 2010
اتهام: نامه سرگشاده به رهبری!
حمید تکاپو
شبکه جنبش راه سبز(جرس): "جناب آقای خامنه ای، "گمان نمیکنم در دیدگاه شما بقای عزتمندانه، بدتر از سناریوی جایگزین، یعنی حذف نظام و سرنوشتی مشابه میلوشوویچ ،ملاعمر و صدام حسین برای رهبری باشد."۱، "تبعات این حضور همه جانبه شما و روحانیان بر مقدرات محوری کشور، این شدکه از هر سخن مخالف بهراسیم و از هر نوشته و اشارۀ مخالف بلرزیم"۲، دو عبارت از نامه های سرگشادۀ احمد قابل پژوهشگر و منتقد زندانی و همچنین محمد نوری زاد، نویسنده و فیلمساز سابقا اصولگرا و امروزه محبوس در زندان است که خطاب به آیت الله علی خامنه ای نگاشته بودند.
امروز نه تنها احمد قابل در حبس است، بلکه محمد نوری زاد، احمد زیدآبادی، محمد ملکی و حشمت الله طبرزدی نیز که طی این سالها نامه هایی انتقادی - و سرگشاده- به رهبر جمهوری اسلامی نگاشته بودند، ماههاست در مَحبَس و سلول انفرادی به سر می برند؛ همچنانکه پیش از این و طی سالهایی که ایشان بر تخت ولایت تکیه زده اند، سعیدی سیرجانی۳، قاسم شعله سعدی۴، محسن سازگارا۵، نورالدین کیانوری۶، آیت الله طاهری۷، ابراهیم نبوی۸، امیرفرشاد ابراهیمی۹ و کسانی دیگر نیز، در انتقاد از وضعیت موجود و مسئولیتی که متوجه رهبر می دانستند، واقعیاتی را در قالب نامه های سرگشاده انتشار دادند، که البته یکی در زندان جان باخت و دیگری خانه نشین شد یا ا بعضا جلای وطن کردند و در تبعیدی ناخواسته ماندگار شدند.
در چند صباح اخیر و هنگامۀ انتخابات ریاست جمهوری یا پس از آن نیز، گروهی از چهره ها و اساتیدی چون دکتر عبدالکریم سروش۱۰، اکبر اعلمی۱۱، دکتر پیام فاضل۱۲، مهندس عبدالعلی بازرگان۱۳، همچنین تعداد زیادی از استادان دانشگاه و محققین و نویسنده های سرشناس، رهبری را نسبت به وقایع و فجایع زنهار داده و نامه هایی سرگشاده خطاب به وی نوشتند.۱۴
اینکه آیت الله علی خامنه ای در مقامِ ولیّ مطلقۀ فقیه، نامه های سرگشاده را چگونه ارزیابی یا حتی مطالعه نموده، یااینکه چه میزان این نامه ها اثربخش بوده، شاید در نوشتاری دیگر مورد سنجش قرار گیرد؛ اما آنچه در این مقال خواهد آمد، بخشی از نامه های سرگشاده و دلیرانۀ کسانی ست که امروز به اتهام گفتن حق و هویدا نمودن مظالم، در زندان به سر می برند ...
طرح دو پرسش از رهبر
دکتر احمد زیدآبادی محقق، روزنامهنگار و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) که از نیمه شب ۳۱ خرداد ماه و یک هفته پس از کودتا دستگیر و به بازداشتگاه اوین منتقل شده، برای سومین بار است که به خاطر نوشته ها و حقگوئیش، در جمهوری اسلامی به محبس می رود. دادگاه انقلاب زیدآبادی را به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید و محرومیت مادام العمر از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی محکوم کرده است. این فعال سیاسی در ۲۲ فروردین امسال نامه ای سرگشاده به رهبری نوشت۱۵ و ضمن اینکه از انتقادناپذیری وی انتقاد کرده بود، با طرح دو پرسش، ایشان را نسبت به وقایع کشور به چالش کشید. خانم مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی معتقد است "مهمترین اتهام او نگارش نامه سرگشاده خطاب به مقام رهبری بوده که در سایتها منتشر شده است." احمد زیدآبادی در مقدمۀ نامه خود به آیت الله خامنه ای با ذکر این نکته که "آنچه میخواهم مطرح کنم در شمار مسائل شخصی نیست که نیازمند ارسال نامه خصوصی باشد، بلکه قصد دارم برخی از مشکلات رویاروی جامعه را طرح کنم و نظر رهبری را هم در این باره جویا شوم"، خطاب به خامنه ای پرسید "به چه علت شرعی، عقلی، قانونی و یا عرفی و بر اساس کدام مصلحت عمومی، پرسش علنی از رهبری و یا نقد گفته و عملکرد وی، عملا در جامعه ایران ممنوع است؟" وی در این مورد به سیره عملی بزرگان دین اشاره کرد که "کلام را با کلام پاسخ دادهاند و نه با تشکیل پرونده و ارجاع به مجازات." زیدآبادی تصریح کرده بود "مصونیت رهبری از طرح پرسش و انتقاد در جامعه ما، نه فقط سابقهای در شرع ندارد، بلکه بدعتی بیسابقه در تفکر اسلامی به شمار میرود ." این محقق در پرسشی دیگر پیرامون مسئله هسته ای و اولویتهای اصلی کشور پرسید "چرا ایشان اصرار دارند که همه ایرانیان ارزیابی ایشان را از شرایط داشته باشند و اگر جز این باشد به تعبیر وی حرف دشمن را تکرار میکنند و یا به گفته برخی از مقامهای امنیتی، از عوامل دشمن هستند."
زیدآبادی چندی پیش از سوی انجمن جهانی روزنامهها و ناشران خبر جهان، جایزه قلم زرین آزادی سال را دریافت کرد و همزمان دادگاه تجدیدنظر، احکام حبس و تبعید و محرومیت این نویسندۀ دلیر را مورد تایید قرار داد...
من متهم می کنم رهبری جمهوری اسلامی را
چندین ساعت بعد از درگذشت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری پدر معنوی جنبش سبز، در حالیکه گروههای مختلف مردم و علاقمندان ایشان، سوگوارانه راهی قم شده تا در ماتم استاد شرکت کنند، ماموران کودتا خودروهای راهی قم را متوقف کرده و چندین تن از مسافران را دستگیر و به بازداشتگاه منتقل می کنند. اولین فردی که در این رابطه بازداشت شد، احمد قابل فعال صریح الهجه، پژوهشگر شاخص دینی و از شاگردان معظم له بود که هنگام عزیمت با خانواده و دوستانش از مشهد به قم دستگیر شد. قابل بارها بدلیل انتقادات صریح و عالمانه اش زندانی شده بود. (از جمله در سال ۱۳۸۰ پس از تحمل ۱۲۵ روز زندان انفرادی در اوین)
از نکات قابل ذکر در فعالیتهای وی، نامه های سرگشاده ای بود که طی چهار سال اخیر به علی خامنه ای نگاشت. قابل در نامۀ سرگشاده۱۶ خود در بهار سال ۱۳۸۴ به خامنه ای، از "استبداد دینی و سوء تدبیر" وی در اداره کشور انتقاد نموده و نتیجۀ پیروزی احمدی نژاد را چنین پیش بینی کرده بود "اندوختۀ سالیان دراز رنج و کوشش و سرمایه گذاری مادی و معنوی مردم به تاراج بیگانگان و تروریستهایی از سنخ القاعده" می رود. احمد قابل همچنین خطاب به خامنه ای –مستندا- مواضع و عملکردهای قبل و اوایل انقلابش را یادآور شد و پیرامون دوران زمامداری وی نوشت "در دوران رهبری شما ستم دستگاههای قضائی، شبه قضائی و اطلاعاتی - امنیتی بیش از گذشته فزونی گرفته و قانون شکنی و قانون گریزی در آنها به یک روند تبدیل شده و مخالفان سیاستهای شما، شدیدا سرکوب و با محرومیتهای مختلف مواجه بودهاند." وی مصادیق بارز عملکرد رهبری پیرامون قتل های زنجیره ای، ترورهای مخالفان سیاسی و اعتقادی، برخوردهای نامشروع و غیرقانونی با علما و مراجع منتقد، تعطیلی فلّه ای مطبوعات، بستن دست و پای دولتین آقای خاتمی و مجلس ششم و ... را برشمرده و به نقد کشید. او با بیان اینکه "اکنون موجودیت حکومت با خطر مواجه شده و کوره راهی برای ماندن باقی مانده است که شما را به پیمودن آن دعوت میکنم"، راه حلهایی از جمله "اعلام عفو عمومی در مورد تمامی سوابق سیاسی و امنیتی ایرانیان داخل و خارج و آزادی زندانیان، جدا کردن اعتبار و موجودیت نظام از اعتبار شورای نگهبان و مسئولان متخلّف، اعلام کتبی تضمین اجرای برنامههای رئیس جمهور منتخب و قبول نظارت سازمان ملل و کنفرانس اسلامی بر انتخابات کشور" را به خامنه ای پیشنهاد کرد. احمدقابل خطاب به رهبری هشدار داد "گمان نمیکنم در دیدگاه شما ماندن نظام و بقای عزتمندانه، بدتر از سناریوی جایگزین، یعنی حذف نظام جمهوری اسلامی و سرنوشتی مشابه میلوشوویچ ،ملاعمر و صدام حسین برای رهبری باشد." قابل همچنین خاطرنشان کرد "روحانیت بدون دانشِ مدیریت، مدعیِ حکومت شد و ولایت مطلقه را طلب نمود".
این پژوهشگر دینی در نامه ای دیگر۱۷ خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در بهار ۱۳۸۷ که اعتراضی به صدور حکم دادگاه ویژه روحانیت در مورد برادر فرهیخته ایشان (هادی قابل)* بود، خاطرنشان کرد "من به عنوان یک شهروند ایرانی ، رهبری و باند حاکم بر کشور را به براندازی سخت نظام جمهوری اسلامی از طریق ظلم های آشکار به مخالفان سیاست های باند حاکم ، اقدامات فراوان و گسترده علیه امنیت ملی، اهانت به ملت و خصوصا فرهیختگان ملت، نشر مکرر و گسترده اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و نقض شدید حرمت روحانیت متهم می کنم و روزی را انتظار می کشم که در جمهوری اسلامی، امکان رسیدگی عادلانه به این اتهامات از طریق دادگاهی علنی و با حضور هیأت منصفه و قاضی یا قضاتی بیطرف، وجود داشته باشد ." احمد قابل در نامه تظلم و سرگشادۀ دیگری۱۸در بهمن ۸۷ به آیت الله خامنه ای، وی را شریک ظلم و ستمهای وارده به مخالفان و منتقدان سیاسی معرفی کرد و از پافشاری رهبر بر "سیاستهای غلط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی" به شدت انتقاد و خاطرنشان کرد "تاکید رهبری بر این سیاستها، بیش از فشارها و تحریمهای بینالمللی، به ملت و کشور صدمه زده است." وی پیرامون قدرت یابی مجدد احمدی نژاد نیز در آن نامه هشدار داد " باند حاکم بر کشور، همچنان نسبت به سکوت اکثریت ملت در برابر قانونشکنی ها و ستمگریهای حاکمیت امیدوار بوده و دیر زمانی است که برای آن حساب ویژهای بازکرده است. آنان از عدم مطالبه حقوق از سوی آحاد ملت، بهرههای هنگفتی برده و قدرت مافیایی خود را در سراسر کشور گسترش دادهاند و اکنون نیز در آستانه انتخاب رئیس جمهور به نمایشی غیر واقعی از حضور ملت میاندیشند، تا از سبد افرادی که آنان گزینش میکنند، کسی را بر مسند نشانند که هیچگونه تعرضی به قانونشکنی آنان نداشته باشد و راه را بر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شکست خورده رهبری کشور نبندد ."
اگر امروز آیت الله خامنه ای و حامیان وی، جنبش سبز و مخالفان را به براندازی نرم متهم می سازند، احمد قابل در نامه خود صراحتا رهبری و حامیانش را به "براندازی سخت" نظام از راهکار "ظلم های آشکار به مخالفان" متهم کرده بود.
این محقق کشور، اکنون در زندان و وضعیتی بلاتکلیف به سر می برد...
گولِ این حرفها و تظاهراتی که برایتان راه میاندازند را نخورید
دکتر محمد ملکی، از فعالان ملی- مذهبی و اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب که مواضع صریحش پیرامون انقلاب فرهنگی و نابسامانی های کشور معروف بوده و طی سالهای گذشته نیز بارها مورد احضار و بازداشت قرار گرفته، روز شنبه ۳۱ مرداد امسال و بعد از کودتای انتخاباتی بازداشت شده و اینک ماههاست در محبس به سر می برد. دکتر ملکی در نامه ای سرگشاده۱۹ خطاب به آیت الله خامنه ای در ارديبهشت ۱٣٨۷و بمناسبت بیست و هشتمین سالگرد تعطیلی دانشگاههای کشور، سیاست ها و عملکرد رهبری و همچنین وضعیت موجود کشور را مورد انتقاد جدی قرار داد و خطاب به وی گوشزد کرد "در برابر فساد بیحد، اعتیاد، خرافات، تنفروشی دختران، کارتنخوابی، چپاول و دزدی و رشوهخواری، ثروتهای کلانِ بادآورده، اختلافِ وحشتناکِ طبقاتی که آمار آنها از سوی مقاماتِ حکومتی منتشر میگردد، چه کسی مسئول است؟ این چه عدالت و برابری است که اگر دانشجویان، کارگران، معلمان، زنان و دیگر طبقاتِ دگراندیش، نقدی بر حاکمیت بزنند سروکار آنها با دادگاههای انقلاب و محرومیت از درس و کار و رفتن به زندان و هزاران بلای دیگر است." دکتر محمد ملکی همچنین به خامنه ای هشدار داد "نمیدانم آنچه در کشور میگذرد چگونه و تا چه اندازه به اطلاع شما میرسد امّا میدانم وضع بسیار بدتر از آن است که شما گاهگاه در فرمایشات خود به آنها اشاره میکنید. احتمالاً افرادِ بیت و دوستان و نزدیکان به شما میگویند که اکثریتِ قریب باتفاق مردم طرفدار رژیم هستند. گولِ این حرفها و تظاهراتی که صاحبان زر و زور و تزویر برایتان راه میاندازند را نخورید. بیایید برای نجات کشور، فرمانِ یک همهپرسی در مورد نظام ولائی را با تمام شرایط انتخابات آزاد و شفاف صادر فرمایید تا هر کس که شناسنامه ایرانی دارد بتواند در آن شرکت کند و حکومتِ دلخواه خود را بار دیگر پس از گذشت ٣۰ سال همانگونه که در ۱۲ اردیبهشتِ سال ۵٨ شد انتخاب نماید تا معلوم شود چند درصد مردم طرفدار نظام هستند."
دکتر ملکی با ۷۶ سال سن و کهولت و بیماری های متعدد، بعد از پنج ماه کماکان در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می برد...
سابقا برای دشمن خط و نشان می کشیدیم و امروز برای مردم خودمان
محمد نوریزاد، نویسندۀ سالهای نه چندان دورِ روزنامه کیهان، فیلمساز و بهخصوص مستندساز حامی نظام و مجری سالهای دور برنامه های جهاد سازندگی و روایت فتح که چند سال اخیر نیز به تألیف كتاب، نقد آثار ادبی، نگارش فیلمنامه و تولید آثار داستانی روی آورده بود، پس از کودتای انتخاباتی و بویژه پس از خطبه های نماز جمعه ۲۹ خرداد آیت الله علی خامنه ای، نامه ای سرگشاده۲۰ خطاب به وی نوشت که یکی از سندهای تاریخی جمهوری اسلامی خواهد ماند. نوری زاد ابتدائا خطاب به ولیّ فقیه یادآور می سازد که طی دو دهه اخیر"با اشاره و تایید و نصب جنابعالی، شیفتگان و سربازان و اطرافیان و ماموران شما برمنصب های فراوان کشور قرار گرفتند... از شورای نگهبان تا قوه قضاییه. از فرماندهان سپاه تا فرماندهان ارتش. از امامان جمعه تا مجمع تشخیص مصلحت. از شورای انقلاب فرهنگی تا صداو سیما. هیچ منصب کلیدی نبود که منتصبین شما در آن حضور نداشته باشند. حتی نمایندگان مجلس خبرگان که به صورت ظاهر از جانب مردم انتخاب می شوند، پیشاپیش از فیلتر شورای نگهبان شما گذر می کردند..."
وی سپس خاطرنشان کرد در طول سالیان دراز، ما هرگز لذت یک روزنامه مستقل و صدا و سیمای مردمی را نچشیدیم..." نوری زاد پیرامون خطبه های نماز جمعه رهبری به وی خاطرنشان کرد "سابقا ما برای دشمن خط و نشان می کشیدیم، حالا کارمان بجایی رسیده است که باید برای بخشی از مردم خودمان خط و نشان بکشیم. این روند کار را بجایی می رساند که در فردای این نظام، جز دشمن، مردمی در کار نباشد..." وی آیت الله خامنه ای را دعوت کرد تا شاهد باشد "مسئولینی را که به راحتی نوشیدن یک شربت گوارا دروغ می گویند" و کشوری که به "دام روسیه و چین" افتاده است. او همچنین پیرامون سخنان احمد علم الهدی امام جمعه مشهد که بعد از انتخابات گفته بود "نخبگانی که وارد سیاست می شوند اگر ولایت پذیر نباشند ولایت ستیزند و ولایت ستیز یعنی ابن ملجم"، نوشت "چرا و به چه دلیلی یک رییس جمهور قبل از انتخابات برای یک امام جمعه، یک میلیارد تومان پول می فرستد؟ این در کجای عدل علی است؟" نوری زاد در انتها از خامنه ای تقاضا کرد که از مردم عذرخواهی نماید که "اگر این نشود و کار به تنگناهای انتظامی بکشد، ما رفته رفته این باقیمانده مردم را نیز از دست خواهیم داد و شما نیک تر از همه ما می دانید: نظامی که مردم نداشته باشد، چه دارد؟"
نوری زاد اکنون در بازداشتگاه و در وضعیت بسیار وخیمی به سر می برد...
مگر این مملکت فقط متعلق به اقای خامنه ای و یک اقلیت پیروِ اوست؟
مهندس حشمت الله طبرزدی، از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت و از دانشجویان سابقا اصولگرا که «مجلۀ پیام دانشجو» خود را در سال ۱۳۷۴ با تیتر "امام خامنه ای" منتشر کرد و بعد از مدتی به جبهه معترضین ملحق شد، بارها بدلیل فعالیت سیاسی و روزنامه نگاری بازداشت و مجروج و زندانی گردیده است. وی که ماه پیش–در جریان سرکوب های بعد از عاشورا- بازداشت شد، در اسفندماه سال گذشته نامه ای سرگشاده۲۱ خطاب به آیت الله علی خامنه ای نوشته بود و با مقدمه ای پیرامون آنچه بر وی گذشته خاطرنشان کرد "شما رهبر جمهوری اسلامی هستید و من نیز از مخالفان شناخته شده هستم که در ۱۵ سال اخیر هر نوع زندان و شکنجه سفید و ضرب وشتم و محرومیت را تحمل کرده، اما به هر حال پذیرفته ام که برای رسیدن به آزادی و دموکراسی می بایست هزینه پرداخت کرد و این طبیعت هر رژیم سرکوبگر و ایدئولوژیک است که مخالفین خود را سرکوب کند." طبرزدی از اینکه گروهی از ماموران برای همسر وی ایجاد مزاحمت کرده و آسایش و حریم خصوصی زندگی آنها را مورد تجاوز قرار داده اند، ابراز نگرانی نموده و خاطرنشان کرد "امروز دستگاه اطلاعات آقای احمدی نژاد به همسر و حریم خانوادگی من حمله ور شده و هر آینه این امکان هست که مرا به عکس العمل وا دارند.این بازی خطرناک را دستگاه امنیتیِ ولی فقیه شروع کرده و مسئولیت آن نیز با شخص رهبر خواهد بود." وی بی پرده به رهبری گوشزد کرد "جناب اقای خامنه ای!شما با زور سپاه و دستگاه های امنیتی همه مخالفین را از میدان خارج کرده و حتا یاران دیروز یعنی آقایان رفسنجانی و خاتمی را نیز از دست داده اید، اگر چه آنها بنا به مصلحت و به صورت علنی حرفی نمی زنند. شما به خوبی می دانید که اکثریت قاطع مردم ایران از حکومت شما ناراضی هستند اما نیروهای امنیتی آنها را سرکوب می کنند.به خوبی می دانید که دولت احمدی نژاد حتا دربین اصولگرایان محافظه کار نیز طرفداری ندارد،اما از ترس شما یا از روی مصلحت سخنی نمی گویند..."
طبرزدی اکنون در سلول انفرادی زمان و جنبش را نظاره می کند...
هنوز مشخص نیست سرنوشت کسانی که جرات داشته، جسارت به خرج داده و دلیرانه معضلات کشور را سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی گوشزد کرده یا می کنند، چه خواهد شد...
۱- نامه سرگشاده احمد قابل به خامنهای مورخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
۲-نامه سرگشاده محمد نوریزاد به خامنهای مورخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۸
۳-نامه سعیدی سیرجانی به خامنهای مورخ تیر ماه ۱۳۷۳
۴-نامه سرگشاده دکتر قاسم شعلهسعدی به خامنهای مورخ آذر ۱۳۸۱
۵-نامه سرگشاده دکتر محسن سازگارا به خامنه ای مورخ ۲۹ بهمن ۱۳۸۷
۶-نامه نورالدین کیانوری به خامنهای مورخ ۱۶ بهمن ۱۳۶۸
۷-استعفانامه سرگشاده آیتالله طاهری به خامنهای مورخ ۱۸ تیر ۱۳۸۱
۸-نامه سرگشاده دوم سید ابراهیم نبوی به خامنهای مورخ ۱۳ آبان ۱۳۸۸
۹-نامه سرگشاده امیرفرشاد ابراهیمی به خامنهای مورخ ۲۶ آوریل ۲۰۰۳
۱۰-نامه سرگشاده دکتر عبدالکریم سروش به خامنهای مورخ ۱۹ شهریور ۱۳۸۸
۱۱- نامه سرگشاده اکبر اعلمی نماینده به خامنهای مورخ ۱۲خرداد ۱۳۸۸
۱۲-نامه سرگشاده دکتر پیام فاضل به خامنهای مورخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
۱۳- نامه سرگشاده عبدالعلی بازرگان به خامنهای مورخ تیر ۱۳۸۸
۱۴- در این زمینه می توان به نامه های سرگشادۀ بابک داد، مسیح علی نژاد، ۲۷ تن از اساتید دانشگاه، یک بسیجی سابق، انجمن مطالعات خاورمیانه، بیش از ۸۸ تن از اساتید دانشکده فنی دانشگاه تهران، یک فرهنگی و تعدادی از فرماندهان سابق جنگ نیز اشاره کرد.
۱۵- نامه سرگشاده احمدزیدآبادی به خامنهای مورخ ۲۲ فروردین ۱۳۸۸
۱۶- نامه احمد قابل – همان منبع
۱۷-نامه سرگشاده احمد قابل به خامنه ای مورخ فروردین ۱۳۸۷
۱۸- نامه سرگشاده احمد قابل به خامنه ای مورخ بهمن ۱۳۸۷
۱۹- نامه سرگشاده دکتر محمد ملکی به خامنه ای در اردیبهشت ۱۳۸۷
۲۰- نامه نوری زاد- همان منبع
۲۱- نامه مهندس حشمت الله طبرزدی به خامنه ای مورخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۷
*آقای هادی قابل هادی قابل از سوی دادگاه ویژه روحانیت به اتهاماتی واهی چون "اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب، توهین به مقامات و هتک حیثیت روحانیت" به 40 ماه حبس و خلع لباس محکوم شده بود.
کمک بلاعوض ایران به هند و پاکستان
شبکه جنبش راه سبز (جرس):محمدهادی نژاد حسینیان ـ معاون سابق امور بینالملل وزارت نفت در گفتوگو با ایسنا، مطالب مهمی را درباره امضای خط لوله گاز ایران به هند موسوم به «خط لوله صلح» مطرح کرد.
وی با اشاره به اینکه دو نكته اساسی درباره گازمطرح است، گفت: «اول اینکه قیمت گاز در سطح بینالمللی روبه افزایش است و دوم آنکه قیمت گاز در جهت بینالمللی شدن پیش میرود و دیگر همانند سابق براساس قیمت سایر حاملهای انرژی در هر بازارمحاسبه نمیشود».
معاون سابق امور بینالملل وزارت نفت بنابر اطلاعات تهیه شده توسط تعدادی از كارشناسان نفت، نتایج حاصل از تخفیفاتی که در فرمول توافق شده مشاهده میشود را به این شرح اعلام کرد: «اگر حجم صادرات به هند و پاكستان روزانه 60 میلیون متر مكعب باشد، از جیب مردم ایران روزانه 25 میلیون دلار به هندیها و پاكستانیها تخفیف داده میشود و اگر 150 میلیون متر مكعب در روز صادر كند، میزان تخفیف روزانه بالغ بر 55 میلیون دلار خواهد شد و در دوره 25 ساله قرارداد برای حالت اول 225 میلیارد دلار و برای حالت دوم 495 میلیارد دلار تخفیف داده میشود. به طور خلاصه قرار است برای رفع تنش بین هند و پاكستان از طرف هر ایرانی 2.3 تا 7 میلیون دلار به شركتهای گاز هند و پاكستان كمك بلاعوض شود.»!
او خاطرنشان كرد: «براساس فرمول 1.15 + P=6.3% Jcc (؛Jcc متوسط وزنی قیمت نفت خامهای وارداتی به ژاپن) كه بنا بر گفته مطبوعات هندی فرمول توافق شده برای تعیین قیمت گاز خط لوله صلح است، برای نفت 120 دلار قیمت گاز خط لوله 8.71 دلار میشود و این در حالی است كه قیمت گاز در بازار حدود 22 دلار است».
نژاد حسینیان گفت: «عدهای میگویند كه مجریان این برنامه میدانند اگر فرمول قیمت این قرارداد اصلاح نشود، نمایندگان مجلس اجازه اجرای آن را نخواهند داد، ولی با این حال اصرار به امضای آن حتی با قیمت های پائین دارند تا به مردم بگویند قراردادی را كه چندین سال در دست مذاكره بوده و دو دولت قبلی نتوانسته بودند آن را امضا كنند، ما با قاطعیت امضا كردیم».
سهم یک صفحه ای صادرات در برنامه پنجم
شبکه جنبش راه سبز (جرس): عسگراولادي رئيس اتاق مشترک ايران و چين در خصوص سهم صادرات در برنامه پنجم توسعه به گفت: متاسفانه در برنامه پنجم صادرات ديده نشده است لذا از اين بابت از دولت گله دارم چرا که براي صادرات تنها يک صفحه در نظر گرفته شده است که من اين برنامه را نمي پسندم و اميدوارم در مجلس اصلاح شود.
وي در پاسخ به اين سوال که وضعيت صادرات را براي سال آينده چگونه ارزيابي مي کنيد، به خبرگزاری فارس گفت: هدفمند کردن يارانه ها صدمه خود را مي زند اما اگر درست اجرا شود صدمه نخواهد داشت. رئيس کميسيون صادرات اتاق ايران گفت؛ اگر هدفمند کردن يارانه ها درست اجرا شود در سال 89 بايد 25 ميليارد دلار صادرات داشته باشيم.
مرتضوی عامل اختلاف نظر در کمیته ویژه مجلس
جنبش راه سبز (جرس): محمد کرمی راد، عضو كميته ويژه حوادث بعد از انتخابات، توضيحات سعيد مرتضوي در مورد حوادث بازداشتگاه كهريزك در این کمیته را قانع کننده دانست. این در حالی است که پرويز سروري رئيس كميته ويژه مجلس بر متهم بودن سعيد مرتضوي دادستان سابق تهران در حادثه بازداشتگاه كهريزك تاكيد دارد.
کرمی راد در گفتگو با سایت تابناک با اشاره به حضور مرتضوی در جلسه کمیته ویژه مجلس گفت: توضيحاتي كه در آن جلسه از سوي آقاي مرتضوي براي اعضا ارائه شد از نظر من قانعكننده بود. ايشان باتوجه به تخصصي كه به لحاظ قضايي دارند؛ تمام موارد اتهامي نسبت به خود را رد و تاكيد كرد که مرگ محسن روحالاميني براثر ابتلا به بيماري مننژيت بوده است كه در راه انتقال از كهريزك به اوين در داخل اتوبوس حالش به هم ميخورد؛ و بعد از آنكه ماشين اسكورت، اتوبوس متوقف ميشود بلافاصه به اورژانس اطلاع داده ميشود؛ كه بعد از رسيدن اورژانس ايشان فوت ميكند و به خاطر نبود آدرس در پرونده بعد از شش روز خبر فوت وي به پدرش اطلاع داده ميشود.
کرمی راد افزود: آقاي مرتضوي در گزارش خود به اعضاي كميسيون ويژه با اشاره به مرگ پزشك كهريزك، آن را خودكشي دانست و تاكيد كرد که پزشك كهريزك دچارمشكلات روحي و رواني بوده است.
نماینده کرمانشاه در عین حال گزارش مجلس درباره کهریزک و حوادث بعد از انتخابات را جامع الاطراف دانسته و با اشاره به حمایت محمود احمدی نژاد از رحیم مشایی گفت: به نظر من در مورد مرتضوي بايد شاهد رفتاري از احمدی نژاد باشيم كه در مورد مشايي انجام داد.
وی در بخش دیگری از این گفتگو مدعی شد: كميته ويژه تمام شبهات موجود را بررسي كرد و در زمينه شايعاتي كه در مورد نقش برخي فرماندهان انتظامي در حوادث كهريزك وجود داشت نتوانست موردي را پيدا كند، بر اساس نظرشوراي عالي امنيت ملي نيروي انتظامي حق هيچگونه حمل اسلحه در تجمعات انتخاباتي را نداشته است.
درخواست کتبی وزارت اطلاعات به قاضی برای محکومیت دانشجویان
جنبش راه سبز (جرس): سید ضیا الدین نبوی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل روز پنج شنبه 1 بهمن ضمن تماس تلفنی از زندان اوین با یکی از دوستانش اعلام کرده است که اتهام وارده به خودش را به هیچ وجه قبول ندارد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر ضیا نبوی در تماس تلفنی خود به یکی از دانشجویان بابل اظهار داشت که قاضی پیرعباسی به وی گفته است: "علی رغم جوانی ات و اینکه هیچ اعترافی در رابطه با ارتباط با منافقین نکردی ولی من مجبورم بر اساس درخواست کتبی وزارت اطلاعات تو را محکوم به ارتباط با منافقین نمایم".
ضیا نبوی در ادامه اظهار داشت: "ظاهرا نامه ای از سوی وزارت اطلاعات به قضات دادگاه انقلاب ارسال شده و وزارت اطلاعات در آن نامه خواسته است که تمامی بازداشت شدگانی که عضو شورای دفاع از حق تحصیل هستند را به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق محکوم کنند."
نبوی علت صدور حکم 11 سال زندان برای مجید دری را نیز همین نامه دانست و گفت در هفته های آینده چند دانشجوی دیگر نیز چنین احکام سنگینی دریافت خواهند کرد.
او ضمن تشکر از تمامی کسانی که با صدور بیانیه حکم وی و دوستانش را محکوم کردند خطاب به تمامی دانشجویان ایران علی الخصوص دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل گفته است: "قدر خود را بدانید و از هرگونه تفرقه بپرهیزید و با حفظ اتحاد و همدلی به راه خود ادامه دهید. در درون زندان اوین هم دستگاه امنیتی عده ای را مامور کرده که در بین زندانیان تفرقه بیندازند ولی زندانیان با حفظ همدلی، مانع از ایجاد تفرقه می شوند."
نبوی در پایان گفتگوی کوتاه تلفنی اش گفته است: "این حکم بزرگترین توهین به او و تفکراتش است و از سوی او به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و در صورت تایید حکمش ساکت نخواهد نشست."
کروبی : برای اولین بار بعد از انقلاب راه رایزنی برای حل مشکل زندانیان قطع است
دبیر کل حزب اعتماد ملی با صفایی فراهانی و خانواده دکتر بهشتی دیدارکرد
جنبش راه سبز (جرس): مهدی کروبی به دیدار محسن صفایی فراهانی و خانواده دکتر علیرضا بهشتی رفت.
به گزارش سایت سحام نیوز، دردیدار دبیر کل حزب اعتماد ملی با خانواده دکتر بهشتی، دکتر محمد رضا بهشتی که داماد وی نیز در بازداشت بسر می برد، حضور داشت.
در این دیدار همسر دکتر علیرضا بهشتی به روند دستگیری وی و انتقال او با آن شرائط خاص به دادگاه انقلاب پرداخته و این سوال را مطرح کرد که ایا آیت الله بهشتی و خانواده ایشان در جمهوری اسلامی حرمتی دارند؟
وی با صراحت گفت که این خانواده برای نظام هزینه سنگینی داده و فرزندان شهید بهشتی در مسیر علم و دانش قرار گرفتند و هیچ مسئولیتی در این نظام مطالبه نکردند.
مهدی کروبی نیز به نقش ارزنده محروم آیت الله بهشتی در انقلاب اسلامی اشاره کرده و گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همگان شاهد ذکاوت و درایت آن مرحوم در روند تدوین قانون اساسی که اتفاقا این روزها بخش اعظم آن در عمل به فراموشی سپرده شده است، بودند.
کروبی سپس به جایگاه رفیع مرحوم آیت الله بهشتی نزد امام (ره) اشاره کرده و از وی بعنوان اولین رئیس دستگاه قضائی که سعی در ارتقای جایگاه قضا مبتنی بر عدالت علوی و حاکمیت قانون در نظام اسلامی بودند یاد کرد.
کروبی همچنین از روند دستگیری دکتر علیرضا بهشتی و داماد دکتر محمد رضا بهشتی اظهار تاسف کرد و ضمن همدری با خانواده ایشان به این نکته اشاره کرد که در شرائط عجیبی بسر می بریم و باید شاهد دستگیری یاران انقلاب، زندان رفته های قبل از انقلاب، رزمنده های دوران دفاع مقدس ، فرزندان شهدای بزرگ این نظام و فرزندان غیور این سرزمین باشیم.
وی گفت: در شرایطی قرار گرفته ایم که برای اولین بار بعد از انقلاب پل ارتباطی مان با سیستم برای حل مشکل زندانیان قطع می باشد و راه رایزنی در این باب بسته است.
کروبی همچنین به دیدار محسن صفایی فراهانی، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی رفت. وی در این دیدار به خدمات صفایی فراهانی و قابلیت های مدیریتی او اشاره کردنو از تحمل ۷ ماه زندان و قرار دادن وثیقه سنگین برای مرخصی چند روزه این یار انقلاب اظهار تاسف کرد.
پيشنهاد افزايش چهار برابري قيمت برق
جنبش راه سبز (جرس): وزير نيرو در يک پيشنهاد جديد خواستار افزايش چهار برابري قيمت برق شد.
مجيد نامجو در گفتگو با خبرگزاری فارس، با بيان اينکه قطعاً سال آينده تعرفه آب و برق افزايش خواهد يافت، از پيشنهاد 45 توماني تعرفه برق در سال 89 از سوي وزارت نيرو خبر داد .
وی گفت: دولت را قانع کرده ايم که قيمت سوخت تحويلي به نيروگاه ها براي توليد برق افزايش نيابد.
براساس گزارش روزنامه اعتماد نامجو در حالي اين پيشنهاد را ارائه مي کند که در حال حاضر قيمت فروش هر کيلووات ساعت برق حدود 100ريال و قيمت تمام شده برق در ايران بنا بر محاسبات معادل 773 ريال است که نسبت به قيمت ميانگين منطقه يي تقريباً بالا است که بخشي از اين بالا بودن قيمت به تلفات حدود 40 درصدي برق در نيروگاه ها برمي گردد
هشدار عفو بینالملل در مورد خطر اعدام حبیبالله لطیفی
شبکه جنبش راه سبز(جرس):سازمان عفو بینالملل روز جمعه با انتشار بیانیهای اعلام کرد، حبیبالله لطیفی، شهروند کرد ایرانی، به سلول انفرادی در زندان سنندج منتقل شده است.
به نوشته این سازمان طرفدار حقوق بشر در جهان، انتقال زندانیان محکوم به اعدام به سلول انفرادی در ایران، معمولاً بیانگر آن است که زندانی چند روز دیگر اعدام خواهد شد.
حبیبالله لطیفی، دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد ایلام دو سال پیش از سوی دادگاه انقلاب سنندج و بدون حضور وکیل یا اعضای خانوادهاش در پشت درهای بسته به اتهام عضویت در گروه پژاک و «محاربه» به اعدام محکوم شد.
یک سال بعد از صدور این حکم دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام این شهروند کرد ایرانی را تایید کرد.
بر اساس اعلام عفو بینالملل وی حدود یک هفته پیش به سلول انفرادی منتقل شده و ممکن است «هر آن» اعدام شود.
به گزارش رادیو فردا، عفو بینالملل افزوده است، شِرکو معارفی، یک جوان کرد دیگر نیز، که در سقز به اعدام محکوم شده است، همچنان در «سلول مرگ» نگهداری میشود.
اتاق فکر؟
سید عطا الله مهاجرانی
وقتی در مصاحبه با جرس در تبیین بیانیه پنج نفره از تعبیر اتاق فکر استفاده کردم، گمان نمی کردم که این واژه کژتابی بسیاری بهمراه دارد که برخی دوستان و فعالان سیاسی در داخل و خارج از آن تفسیر و تلقی به کلی متفاوتی ، مغایربا نظر گوینده پیدا می کنند. به برخی از آن تفاسیر و تلقی ها اشاره می کنم:
یکم: فقط امضا کنندگان - پنج نفر- خودشان را اتاق فکر می دانند و برای بقیه نقشی قایل نیستند
دوم: منظورشان رهبری جنبش است و می خواهند رهبری جنبش را از سکولار ها و دیگران بگیرند و سفره رهبری را از جلو آنان جمع کنند.
سوم: منظور این است که فعالان سیاسی در داخل نمی توانند اتاق فکری برای جنبش داشته باشند.
چهارم: می خواهند مطابق مدل آمریکا" اتاق فکر" تشکیل دهند.
طبیعیست که هیچ کدام از این برداشت ها درست نبود. منظورمن در آن مصاحبه این بود که بیانیه ما می تواند به عنوان یک نظر مورد توجه رهبری جنبش سبز قرار بگیرد. چنان که بیانیه های دیگر نیز همین نقش را می تواند داشته باشد. اتفاقا من از تعبیر اتاق فکر استفاده کردم تا شبهه مطرح شده در باره رهبری جنبش سبز در خارج را برطرف کنم. اتاق فکر اتاق فرمان نیست، نظر یا نظریه ای را در اختیار رهبران قرار می دهد تا با توجه بدان تصمیم
بگیرند. به هیچ عنوان هم به معنای نفی دیگران نیست. همان که گفته شده است: اثبات شیئ به معنای نفی ماسوا نیست.
اتاق فکر ربطی هم به آمریکا ندارد. به عنوان مثال سال هاست وقتی از آقای اکبر ناطق نوری می پرسند که قصد شرکت در انتخابات را ندارد؟ پاسخ ایشان این بوده است: ما باید به عنوان اتاق فکر به مسئولان کمک کنیم.
دوست روزنامه نگاری شیرین و نمکین تعریف می کرد و می گفت:
" یکی از این افراد که 31 سال است دارند رژیم را عوض می کنند، از بیانیه شما خیلی برآشفته بود و می گفت: آقا دوباره این مذهبیا دارن سفره رهبری جنبش را از دست ما در میارن!" به اش گفت: نه عزیزم محکم سفره را نگه دار به هیچ کس نده!"
به گمانم در جنبش سبز ملت ایران برای کسی جا تنگ نیست. اما ضرورت دارد که از ملت ایران تصویر و یا تصور روشن و مطابق با واقعی داشت باشیم
برای برادرم احمد و یاران در بند
هادی قابل
تا کنون بیست و هشت روز از بازداشت برادرم احمد قابل می گذرد، بیست و هشت روز سلول انفرادی، بیست و هشت روز بیخبری از اتهاماتش برای خانواده، بیست و هشت روز محرومیت یک انسان از حقوق اولیه، و بیست و هشت روز به سوگ نشستن برای استادش در تنهایی سلول!
از احمد که هیچ نقطه تاریکی در زندگیش نیست چه بنویسم؟! از مبارزات پیش از انقلابش؟ از تلاشهای پس از پیروزی انقلابش در دادستانی، سپاه پاسداران، جبهه های جنگ تحمیلی؟ از حضور به موقعش در عملیات جبهه ها! از ترکش هایی که در بدن دارد و همدم تنهاییش در زندان است؟ از دوستان وهمرزمان شهیدش؟... بنویسم؟! برای که و برای چه بنویسم؟!
اما چند نکته را لازم می دانم یاد آور شوم:
1- پس از عید غدیر که اتمام زندان به من اعلام شد، احمد آقا زنگ زد و ابراز خوشحالی کرد. به او گفتم: «خیلی خوشحالی ندارد! چون پس از این به سراغ تو خواهند آمد! حاکمیت قرار ندارد که خانواده ما را در آسایش و راحتی بگذارد! شک ندارم که با تو برخورد خواهند کرد! چون در این جماعت سعه صدری نمی بینم»! او گفت: «مهم نیست، من آماده ام»! این سخن همیشگی احمد بود که می گفت، برای من زندان بهتر است از اینکه بیرون باشم و نتوانم کاری انجام دهم! چون بیرون که هستم ناراحتم که نمی توانم کاری بکنم، وجلوی اینهمه اجحاف وستم را بگیرم! اما وقتی زندان باشم دیگر مسئولیتی متوجه من نیست.( رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه = خدایا زندان در برابر آنچه که به آن فرا می خوانند مرا گوارا تر است.) من این سخن احمد را از بعد مسئولیت اجتماعیش قبول دارم و در بیست و دو ماه زندان آن را تجربه کردم. اما زندان دغدغه ها و مشکلات خاص خودش را، هم برای زندانی و هم برای خانواده اش دارد. برخی فکر نکنند که یک زندانی در زندان خوش و راحت است و مشکلی ندارد! خیر! زندان محدودیت و محرومیت از بسیاری از حقوق است. اما برای کسی که در قبال جامعه اش احساس مسئولیت و وظیفه می کند و تلاشهایش برای رفع مشکلات جامعه به نتیجه نمی رسد، یا شاهد سرکوب خواستهای مردم است، طبیعی است در زندان از اینکه مسئولیت کمتری متوجه اوست آسودهتر است. اما دغدغهاش پا برجاست. علاوه بر آنکه مشکلات زندگی خانواده، و عواطف وابستگان رنجی مضاعف را بر زندانی تحمیل می کند که فقط خداوند می داند و می تواند تحمل و صبوریش را عطا کند!
2- برای مادر پیرمان که داغ دو شهید، و حادثه تصادف داماد و دو نوه دم بختش، و فوت پدر، و برادر بزرگترمان را دیده و همواره اشک می ریزد، خبر زندان من بسیار خطر ناک بود، لذا در بیست و دوماه تحمل زندان، با همت همه اعضای خانواده نگذاشتیم که ایشان متوجه بشود و تا کنون هم خبر ندارد! اما خبر دستگیری احمد را همان روز اول متوجه شد و خدا می داند که این مادر داغدیده چه می کشد؟! خوب این هم نوعی حرمت گذاری به مادر شهید است!! وقتی با خانواده شهید محمد منتظری! شهید بهشتی! شهید رجایی! شهید غفاری! شهید باکری! شهید همت! و... آنگونه بر خورد می کنند! نسبت به ما دیگر روشن است که چه می کنند! خدا عاقبت همه را به خیر گرداند.
3- صبح روز دستگیری حدود ساعت نه خبر در گذشت استادمان مرحوم آیت الله العظمی منتظری را بنده به ایشان دادم. پشت تلفن بسیار گریست از او خواستم که با اتوموبیلش برای قم نیاید، چون در هراس بودم که حالش برای رانندگی مساعد نباشد، اما گفت به همراه دوستان می آیم و شما نگران نباشید. ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود که خبر دستگیری او را در پلیس راه نیشابور شنیدم! در اوج ناراحتی فقدان استاد و مرجعمان، این خبر پتکی دیگر بر سرم کوبید! نه فقط برای دستگیری احمد، که تقریبا در خانواده ما اینگونه خبرها چند سالی است عادی شده است! و برای حاکمیت هم تبدیل به یک عادت شده است!- مگر دهها نفر را به راحتی یک آب خوردن به زندان نبرده اند؟!- بلکه از این جهت که احمد برای وداع با استادش می آمد و دستگیر کنندگان چه قدر وقت نشناس هستند؟! آیا نمی شد که پس از شرکت در مراسم تشییع اقدام غیر قانونی خود را عملی می کردند؟! آیا نمی شد چند روز جلوتر این کار را می کردند؟! آیا این برخوردی انسانی است که یک مصیبت زده را در اوج مصیبت دستگیر کنند و از شرکت در مراسم تشییع و تدفین یکی از عزیز ترین افراد زندگیش محرومش کنند؟! این هم نوعی از اخلاق و رفتار اسلامی آقایان است! دیگر چه می توان گفت؟!
4- احمد انسانی آزاده و وظیفه شناس است. او از استادش آیت الله العظمی منتظری(قدس سره) درس عمل به وظیفه در هر شرایطی را فرا گرفته است. اگر سخنی گفته و یا مطلبی نوشته است از سر درد و احساس وظیفه بوده است، نه از سر دشمنی با شخصی خاص و نه طمع به دنیا. برای احمد که به گواهی استادش یک مجتهد مسلم بود و یک دوره کامل کتابهای حدیثی را مطالعه و یادداشت برداری کرده بود، سیره عملی معصومین(ع) در بیان حقیقت و نصیحت و خیرخواهی برای حاکمان، الگو بود و آن را یک وظیفه ومسئولیت می دانست. او همواره و از سر دلسوزی به بحث و گفتگو می پرداخت. هیچ جلسه ای نبود که احمد در آن حضور داشته باشد و از مسایل روز و مشکلات و راه حلها سخن به میان نیاید. همانطور که نامه های سر گشاده نوشت، نامه های سر بسته هم نوشت که به آنها توجهی نشد!
5- احمد می خواست از کشور برود. اما بر خلاف بسیاری از موارد که حاکمیت خود بستر رفتن افرادی را فراهم می کرد در خصوص او قضیه برعکس شد. او یکبار به تا جیکستان رفت ودر پی راهی بی منت بود که به یکی از کشورهای دیگر برود. اما هنگامی که پس از یک سال زندگی در تاجیکستان، برای دیدار مادر و سایر بستگان و یک عمل پزشکی آمد، راه او را بستند و پاسپورت او را گرفتند و اجازه برگشت ندادند! الآن هم اگر راه او را باز بگذارند خواهد رفت.
6- من نمیدانم که حاکمیت تا چه زمانی می خواهد به این روش ادامه دهد؟! تا کنون از اینهمه دستگیری و زندان نمودن، ویا طرد افراد دلسوز و با سابقه، و چهره های فعال سیاسی، علمی، و فرهنگی کشور، که بسیارشان منشاء خدمات زیادی به کشور و مردم بوده اند، چه سودی متوجه خودشان و یا کشور شده است؟! چرا اینهمه خیرخواهی را به دشمنی تعبیر و برداشت می کنند؟! مگر آقایان در مقام عصمت هستند که گفتار و کردار خود را از هرگونه خطا و اشتباهی مبرا می دانند، و حاضر به شنیدن نصیحت و خیر خواهی دیگران نیستند؟! می گویند خیر خواهی و نصیحت باید در خفا باشد و نه در آشکار!
اولا، این قید مخفی بودن نصیحت حاکمان را از کدام متن دینی و غیر دینی در آورده اند؟! بلی در نصایح فردی و شخصی این دستور آمده است، اما در نصایح اجتماعی چنین دستوری نیامده است، بلکه برای عبرت آموزی علنی بودن آن را توصیه کرده اند، وسیره عملی معصومین(ع) هم گواه بر این مدعا است.( نهج البلاغه، خطبه 207 و نامه 53 ).
ثانیا، به آن همه نامه ها، پیغامها، وگفتگو های مخفیانه از افراد و احزاب و شخصیتها چه توجهی صورت گرفت؟! به چند مورد از آنها پاسخ داده شد، ویا عمل شد؟!
آیا تا کنون حاکمان به خسارتهای اینگونه بر خوردها توجه کرده اند؟! آیا یک بررسی علمی در این رابطه صورت گرفته است؟! بر فرض که افراد نقد ها و اعتراض های خودرا آشکارا گفتند، و برفرض که خیر خواهانه هم نبوده و از روی غرض گفته باشند! آیا اگر حاکمان با سعه صدر بر خورد می کردند و پاسخ مناسب و بدور از عصبانیت می دادند برای حکومت خودشان و برای کشور بهتر نبود؟! آیا خسارت انتقادها واعتراض های حتی بی مورد، برای کشور بیشتر است، یا خسارت بر خورد های تند، زندان، تبعید، محرومیت های اجتماعی، و تنگ کردن زندگی و معیشت بر افراد؟! واقعا کدامیک به کشور بیشتر ضربه می زند؟! کدامیک اسلام و مکتب پر افتخار مدارا و سعه صدر شیعه را زیر سوال می برد؟! کدامیک بیشتر بستر طمع دشمنان را فراهم می سازد؟! کدامیک سبب دوری نسل جوان از انقلاب، امام ، روحانیت، و حتی دین می شود؟! آیا دشمنان جمهوری اسلامی از حاکمان و حکومتی که با سعه صدر هرگونه انتقاد و اعتراض را می شنوند و تحمل می کنند و پاسخ مناسب می دهند، بیشتر خوششان می آید؟! یا از حاکمان وحکومتی که به جای پاسخ مناسب و نشان دادن سعه صدر، با باتوم و گاز اشک آور و فلفل و زندان و تنبیه با مردم و منتقدان خود برخورد می کنند؟! آیا خواست دشمن برای رسیدن به مطامعش کدام نوع از حاکمان و حکومت است؟! کدام روش بیشتر به خواست دشمنان کمک می کند؟!
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟
در شگفتم که ما انسانها علیرغم علم و اطلاع از بازتاب منفی اعمال، رفتار و گفتار زشت خود، چرا حاضر به اصلاح آن نیستیم، و چرا به نصیحت خیر خواهان گوش نمی کنیم؟!
این همان توفیقی است که باید همواره از خداوند طالب آن باشیم ( وتوفیق من الله) و اگر به کسی عطاکند همه امورش به اصلاح و صلاح باشد. و اگر کسی محروم از آن شد در زیان ابدی خواهد بود. اللهم ارزقنا.
خدایا چنان کن سر انجام کار *** تو خوشنود باشی و ما رستگار
هادی قابل > تهران > / 26/10/88
*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.
افزایش بودجه پلیس و بسیج برای سرکوب بیشتر مردم
بودجه بسیج 200 درصد افزایش یافته است
به گزارش هممیهن، طبق برنامه چهارم توسعه، برای بسیج سالانه ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه درنظر گرفته شده، اما در دو سال اخیر همواره امکانات مالی بیشتری در اختیار این نهاد قرار گرفته است. به نوشته نشریه صبح صادق در سال ۱۳۸۷ بودجه بسیج ۲۰۰ درصد افزایش یافت و علاوه بر آن ۵۰ میلیارد تومان نیز برای کمک به بسیجیان بیکار اختصاص یافت. در سال ۱۳۸۸ نیز به استناد گزارش نشریه برنامه , بودجه بسیج ۴۵ میلیارد و ۲۳۸میلیون تومان افزایش یافت. نشریه برنامه ارگان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی نهاد ریاستجمهوری است.
تا پرده ها فرو افتد
مهدی محسنی
استاد ارجمند جناب آقای یوسفی اشکوری در یادداشتی بر آنچه که من در گزارش "شیخ علی تهرانی و رافت رهبری" نقل کرده ام خرده گرفته اند و با طرح دو پرسش اینگونه اشاره می نمایند که: "من نمی دانم که آقای خامنه ای واقعا در حق تهرانی ارفاق رواداشته و به دلیل فامیل بودن رأفت نشان داده یانه، اما اگر چنین هم باشد، کاری خوبی کرده و حداقل از قتل انسانی (هر چند خطاکار و مجرم سیاسی) چشم پوشیده است؛ در این صورت، چه جای سرزنش و ملامت؟! اشکال این نوع برخورد و استدلال این است که نه تنها نفعی به سود کسی ندارد و رأفتی در حق کسی اعمال نمی شود، که چه بسا بر سختگیری ها بیفزاید و بویژه یا بار دیگر آن پیر مرد فرسوده و در انزوا خزیده را به زندان باز گردانند و یا یک عنصر «خودسر»! او را ترور کرده تا از این ملامت برای همیشه رها شوند!"
ایشان در ادامه می افزایند: "البته روشن است که این دوست عزیز قصد آزار ایشان و یا دیگری را نداشته اما در عمل جز این نتیجه ای ندارد و نخواهد داشت. با توجه به این نکات امیدوارم دیگر کسی این حدیث قدیمی و این استدلال شگفت و نخ نما را زنده نکند و بر رنج احتمالی کسی نیفزاید."
در اینجا به نظرم رسید باید نکاتی را ذکر کنم که هم پاسخ به سوالات جناب اشکوری باشد و هم به دیگر کسان که در پی آن گزارش به اشکال مختلف انتقاد و اعتراض خود را بیان داشتند.
اول به ماهیت گزارش نویسی و روزنامه نگاری اشاره می کنم که هر مطلب که نگارش می شود در درون خود جهت گیری هایی را دارد اما در ذات تلاش می شود بی طرفانه و خالی از غرض ورزی –نه لزوما اغراض سیاسی- نگاشته شود. در این گزارش نیز ضمن اشاره به یک واقعه تاریخی و بررسی عملکرد حکومت –و سید علی خامنه ای به عنوان نماد قدرت مطلقه- در قبال وقایع و شرایط مشابه سعی شده است نهایت صدق در روایت لحاظ گردد.
در ثانی حجم عمده این گزارش روایت تاریخی اتفاقاتی است که از پیش از انقلاب تاکنون بر شیخ علی تهرانی گذشته است و نگارنده بدون قضاوت در مورد آنها تنها به نقل مطلب بسنده می کند. قطعا تصمیم در مورد اینکه یک عمر مبارزه "علی آقای تهرانی" به چه صورت گذشته و ارزش گذاری بر رفتار وی با خوانندگان است.
از سوی دیگر آنچه که آقای اشکوری به عنوان ذکر خاطراتی از دوران زندان آقای تهرانی بیان داشته را می توان تایید کننده رفتار توام با مدارا با این روحانی مخالف و به تعبیری آقایان "معاند" دانست. رفتاری که نه در حق حضرت آیت الله العظمی منتظری (ره) از حکومت دیده شد و نه در مورد دیگر روحانیون منتقد و معترض. آنچه بر شخص آقای اشکوری، محسن کدیور، برادران قابل، عبدالله نوری و ده ها روحانی دیگر گذشته گواه این مدعاست.
اما جان کلام در این گزارش نه نقد رافت رهبری و نه شماتت شیخ علی تهرانی، که رفتار دوگانه حکومت در قبال مخالفان خود است. مطمئنا اصلاح این رفتار نه در جهت حصر و زندان شیخ علی تهرانی بلکه برخورد همراه با مدارا با منتقدان و مخالفان و حتی کسانی که در پی حکومتی دیگر هستند را دنبال می کند.
اما این استدلال جناب اشکوری که ذکر این داستان نکنیم که نکند حکومت بر سختگیری ها بر آقای تهرانی بیفزاید و یا در جان ایشان طمع کند از جنس استدلال هایی است که دو دهه است ورد زبان حضرت رهبر است!
-در قیاسی البته مع الفارق- وی نیز منتقدان و مخالفان را به سکوت می خواند و از هزینه هایی سخن می گوید که به کشور –بخوانید حکومت ولایی- وارد می گردد و طمعی که ممکن است "دشمن" بنماید و قس علی هذا . . .
باور دارم دانستن "به واقع" حق مردم است و اگر از این دانستن عبرتی حاصل شود و رفتار نا صواب حاکمی عیان گردد و خلق را به فکر وادارد که بپرسند "این بود عدالتی که وعده اش می دادید؟" که مقصود به کف آمده. و اتفاقا پس از این پرسشگری دیگر حکومت به سختی می تواند طمع جان و حال "شیخ" بنماید که خود داستانی دیگر را آغاز می کند و رسوایی بیشتری را در پی خواهد داشت.
جناب استاد! نوک پیکان این گزارش نه شیخ علی تهرانی است و نه شیخ علی تهرانی ها. این گزارش حتی به رهبری و سینه چاکانش نیز بی اعتناست. پرسش واقعی از کسانی است که فکر می کنند در راه تحقق عدالت گام بر می دارند و لشکر حق را جستجو می کنند. کسانی که در اردوگاه یزید در پی حسین بن علی و عدالت علویند . وقت است که پرده ها فرو افتد و عدالت اموی با پرچم سیاه خود پدیدار گردد تا شاید حرّی به سوی مردم باز گردد و مقصود را دریابد.
کم نبودند در این 7 ماه کسانی که اینگونه جایگاه خود یافتند و به جبهه مردم پیوستند. محمد نوری زاد ، او که هم اکنون در زندان بلا گرفتار است نمونه ای روشن از این افراد است. هم او بود که با یک پرسش ساده راه را آغاز کرد و بدان جا رسید کار که جز در بریدن صدایش راهی برای حکومت نبود. باشد که روزی همه از خواب بیدار شویم و در راهی گام برداریم که به درستی و صلاحمان نزدیکتر باشد.
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
رضا فراهانی
برای ما بچه های بسیجی جنگ، عده ای از فرماندهان جنگ اعم از بسیجی و سپاهی نمونه های ایمان و پرهیزکاری، اسوه های ازخود گذشتگی و ایثار، استوانه های مقاومت و شجاعت، الگوهای معنویت و پاکی بودند. ابراهیم همت، مهدی باکری، حسین خرازی، احمد متوسلیان، احمد رضا کاظمی، حسین زین الدین، علیرضا عاصمی، از جمله آنها بودند. بر تن هر کس که آن لباس سبز و آن آرم ساده و زیبا با آیه شریفه "واعدوا لهم مااستطعتم من قوه" را که می دیدی جز احترام و تکریم او کاری نمی توانستی انجام دهی. مرادم از بچه های بسیج همین مردم هستند که یکی در میان خانواده شهید و جانباز و رزمنده هستند. بی ادعاتر از بچه های سپاه، بسیجی ها بودند که فرماندهان نامی سپاه هم به حال آنها غبطه می خوردند. از سخن آن پیر در می گذرم که آرزو می کرد کاش بسیجی می بود.
عملیات بدر بود در محور طلاییه و از همه عملیات تنها جاده خیبر که به عمق خط سربازان عراقی می رفت در دست ما مانده بود. یک گروه از تخریب چی های اردوگاه شهدای تخریب بودیم که به کمک بچه های گردان تخریب لشکر پنج نصر رفته بودیم. در خط اول نبرد که با نیروهای عراقی دویست متری بیشتر فاصله نداشت و جاده ای باریک در میان هور بود، ده – دوازده نفری از بچه های خراسان بودند که به نوبت شهادت یا جراحت، دیگری جای آنها را می گرفت. ما بچه های تخریب که از شرکت در آفند و پدافند منع می شدیم، پنهانی روزی چند بار با ولع و اشتیاق به کمک آنها می رفتیم که نفسی تازه کنند و لحظه ای آرام بگیرند. دریای آتش بود بر آن جاده شش – هفت متری. محمد باقر قالیباف فرمانده لشکر عملیاتی بود که نیروهایش سخت مقاومت می کردند و هر روز و ساعت کار دشوارتر هم می شد. چند روزی از عملیات گذشته بود که مرتضی قربانی، فرمانده دلیر لشکر بیست و پنج کربلا برای کمک به قرارگاه آمد و قالیباف خسته و مستاصل دست هایش را بالا برد و با لهجه مشهدی اش گفت: "آقا مرتضی، هر کاری می توانی بکن."
مرتضی قربانی ماموریت انهدام جاده و ایجاد شکاف در آن را به علیرضا عاصمی، فرمانده تخریب قرارگاه کربلا داد و صبح زود خدامراد زارع و علیرضا عاصمی و من برای بریدن جاده روانه خط مقدم شدیم. آتش بود که از آسمان می بارید. خدامراد به تیر مستقیم تک تیرانداز ناجوانمرد عراقی به شهادت رسید. دقایقی بعد من با ترکش های خمپاره حرام زاده شصت زخمی شدم. علیرضا عاصمی ماند که به تنهایی کار را تمام کرد و با بدنی کوبیده از درد و موج انفجار به عقب بازگشت.
مرتضی قربانی را الان نمی دانم کجا است و چه می کند، اما قالیباف و محمد کوثری را می بینم و علی فضلی فرمانده تیپ ده سیدالشهدا را در حوادث چند ماه اخیر دیده ام و از او شنیده ام. حقیقت آن است که بسیار گریستم وقتی علی فضلی را دیدم که در مقام فرمانده ارشد سپاه تهران به مقابله با مردمی رفته است که نیروها و بسیجی های سابقش از میانشان برخاسته بودند.
به حرمت انسان که آن را از حرمت کعبه بالاتر دانسته اند سوگند می خورم که نمی فهمم چه بر این پاکبازان و جانبازان سابق رفته است. والله قرار ما این نبود که تیغ بر روی همرزمان خودمان بکشیم. به عکس علی موسوی حبیبی، خواهر زاده میرحسین موسوی، که در عاشورای تهران به شهادت رسید نگاه می کنم و خودم را در آن می بینم. همان که سربند بر سر عازم جبهه شد و پدرش او را بدرقه کرد و به میدان فرستاد. جنگید و از این بوم و بر و دین و مسلک دفاع کرد. نمی دانم آیا یادگاری از آن دوران بر تن داشت، اما جنگ که تمام شد به شهر آمد و بی هیچ ادعایی به زندگی عادی بازگشت. امروز عده ای که نام مقدس بسیج را برای همیشه آلوده کرده اند در مقابل او و امثال او می ایستند و تیر جفا بر سینه پر دردشان می زنند.
وا مصیبتا! کجا می رویم؟ قدری درنگ و لختی تامل برادر. ما خاک پای این مردم بودیم. جان می دادیم که پدران و مادران و خواهران و برادرانمان کمی آسوده تر سر بر بالین بگذارند. چه شده است که اکنون به اسم سپاه و بسیج خواب را بر آنها حرام کرده ایم؟
برادرانم فضلی، کوثری، قالیباف و آنهای دیگر که نمی دانم کجا هستید، من سبزم اما خدایم شاهد است که مانند میلیونها سبز دیگر نه بر شما، که با شما هستم. از خشونت و خونریزی خسته ام. هنوز هم هوس کربلا دارم، اگر چه شرم دارم و خود را آماده دیدار نمی بینم. شما را دعوت می کنم به آن روزها بازگردید و با خودتان خلوت کنید و ببینید قرارمان چه بود. هنوز دیر نشده است و درهای رحمت الهی و آغوش گرم دوستانتان همواره باز است.
*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.
خودسری کنید تا مقرب شوید!
سید مجتبی واحدی
در نیمه اردیبهشت ۱۳۸۲ ، علی لاریجانی در کسوت ریاست سازمان صدا وسیما ، خود را ماورای قانون دید و گزارش نمایندگان مجلس اصلاحات از تخلفات چند صد میلیاردی صدا وسیما را «کشکی» نامید. در آن زمان ، بسیاری از افراد گمان می کردند «درشت گویی» لاریجانی به خاطرعنایت ویژه عالی ترین مقامات نظام به همه افراد و نهادهایی است که با اصلاح طلبان ، خصومت دارند. اما گویی به کمتر از ۷ سال وقت نیاز بود تا مشخص شود اصل ماجرا چیست. در سال ۸۸، عده ای از صاحب نفوذان کشورتصمیم گرفتند اعتراض های انتخاباتی را به هر قیمت سرکوب کنند. ازسوی دیگر، حجم اعتراضات آنقدر گسترده بود که سرکوب آن تنها با چشم بستن بر بعضی «جنابت پیشگی» های بی سابقه محقق می گشت.
آنچه در کهریزک اتفاق افتاد هیچ چیز نبود جز تامین دیدگاه این گروه صاحب نفوذ در کشور.اما اولا اعتراضات انتخاباتی حتی به درون خانواده های مدعی اصولگرایی نفوذ کرده بودو ثانیاَ بی اخلاقی های انتخاباتی و تک روی های مدیریتی احمدی نژاد ، بسیاری از کارگزاران اصولگرای حکومت را قانع می ساخت تا با ایستادگی آشکار وپنهان در برابر سرکوب معترضان انتخاباتی ، به صورت غیر مستقیم از تقویت موضع احمدی نژاد جلو گیری کنند. در جریان سرکوب اعتراضات پس از ۲۲ خرداد، دستگیری تعدادی از جوانان وابسته به خانواده های اصولگرا و تحویل جنازه مرحوم روح الامینی ، نگرانی را به درون خانواده هایی برد که بر اساس دسته بندی های سیاسی قاعدتا می بایست از تتیجه انتخابات احساس رضایت می کردند.
از سوی دیگر، تاکید تلویزیونی علی لاریجانی بر لزوم توجه به سخن معترضان به عده ای دیگر هم جرأت داد تا به هر نحو ممکن به «روند سرکوب اعتراضات » سرک بکشند وخواب آسوده «سرکوبگران» را آشفته سازند.پس از مدتی ، آن نگرانی ها واین سرک کشیدن ها ، موجب تشکیل هیئتی توسط علی لاریجانی شدکه وظیفه اعلام شده آن ، بررسی برخی وحشی گری ها از جمله اتفاقات کهریزک بود.
این هیئت پس ازحدود شش ماه ناز و کرشمه ، بالاخره در اواخر دی ماه گزارش کار خودرا ارائه نمود که البته چیزی بر اطلاعات مردم و تحلیل گران نیفزود. اما هر چه بود تهیه کنندگان گزارش ، نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم نبودند که بی اعتنایی به گزارش انان، دل قدرتمندان کشور را شاد و موجب «تقرب ویژه » شود. رئیس مجلس هم کروبی نبود که شجاعت های او ، چهار سال خون به دل قدرتمندان انحصار طلب می کرد.این بار ، رئیس مجلس، همان کسی بود که برای جلب رضایت برخی نهادهای قدرت ، درتمام دوره ۱۰ ساله ریاست خود بر صدا وسیما به تخریب اصلاح طلبان می پرداخت. پس قاعدتا گزارش اخیرمی بایست محترم شمرده می شد.اما بر خلاف این انتظار ، گزارش نه چندان تعیین کننده «مجلس فرمان بر» هم تحقیر شد.
اگر شش سال واندی قبل ، علی لاریجانی با تبختر خاص ، نام «کشکی » را برای گزارش افشاگرانه مجلس ششم برگزید، امروز صادق لاریجانی با سکوت در برابر ادعاهای «سعید مرتضوی » ٌدر عمل ، اعتقاد خود به « کشکی » بودن گزارش نیم بند مأموران برادر خود در مجلس هشتم را به نمایش می گذارد. سه روز قبل ، سعید مرتضوی مدعی شد: « عالی ترین مقام قضایی کشور با بررسی همه جانبه ، صراحتا اعلا م نمودند در موضوع حادثه کهریزک هیچگونه تخلفی ازسوی قضات مورد اشاره ودادستانی تهران انجام نشده است.» این ادعای مرتضوی با سکوت صادق لاریجانی مواجه شد تا همگان بدانند آنچه عده ای را «مقرب درگاه » می سازد میزان خودسری وگردن کشی آنها دربرابر «قوانین محدود کننده » است :این « گردن کشی » یک روز می تواند توسط علی لاریجانی باشد ودربرابر مردمی ترین مجلس ایران که تنها خواسته آن ، تن دادن همه قدرتمندان به « قانون » است و روز دیگر عناصر گردن کش ، کسانی هستند که با خشن ترین روش ها به سرکوب معترضان انتخاباتی می پردازند .
دیدار سیدمحمد خاتمی با صفایی فراهانی، حاجی و خانواده علیرضا بهشتی
جنبش راه سبز (جرس): سید محمد خاتمی با برخی از زندانیان آزاد شده حوادث بعد از انتخابات دیدار کرد.
رئیس جمهور سابق ایران بعد از آزادی مرتضی حاجی، مدیرعامل بنیاد باران و محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به دیدار آنها رفت.
رئیس دولت اصلاحات همچنین با حضور در خانواده دکتر سیدعلیرضا بهشتی با خانواده فرزند شهید بهشتی دیدار کرد.
خاتمی یک روز قبل نیز با محمد کیانوش راد که به تازگی از زندان آزاد شده دیدار کرده بود.
تلاش برای راه اندازی جریانی فرهنگی هنری علیه جنبش مردمی سبز
جنبش راه سبز (جرس): بر اساس اخبار رسیده فردی که چندی پیش در مناظره تلویزیونی مقابل یکی از چهرهای منتقد اصولگرا شرکت داشت به دنبال راه اندازی جریانی فرهنگی- هنری علیه جنبش عدالت خواهانه مردمی-جنبش سبز – است .
وب سایت کلمه گزارش داده این فرد که برادر یکی از مسئولان دولتی است، برای عملی کردن اهداف خود به چند نفر از هنرمندان با گرایش اصول گرا مراجعه کرده واز آنان خواسته است تا متن هائی را به سبک شاهنامه ودر قالب شعر تدارک ببینند تا در مناسبت های خاصی به شکل پرده خوانی ویا تعزیه برای مردم به نمایش درآورند .
گویا برای اجرای این طرح هم هیچ محدودیت مالی وجود ندارد .
احتمال برگزاری دادگاه ساسان آقایی طی ۱۰ روز آینده
جنبش راه سبز (جرس): خانواده ساسان آقایی روز پنجشنبه موفق شدند با این روزنامه نگار دیدار کنند.
به گزارش وبلاگ تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، خانواده آقایی، روحیه فرزند در بند خود را بسیار خوب توصیف کرده و از احتمال برگزاری دادگاه این روزنامه نگار طی ۱۰ روز آینده خبر داده اند.
این در حالی است که وکیل وی تا کنون موفق به خواندن پرونده و دیدار با ساسان نشده است.
ساسان آقایی به خانواده اش گفته است با دو دانشجو و یک فرد تبعه سریلانکایی هم سلول است.
این روزنامه نگار و وبلاگنویس،روز یکشنبه اول اذرماه در خانه شخصی خود و توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
بی خبری مطلق از بازداشت شدگان نهضت آزادی بازداشت
دادستان تهران: همکاری با کمیته گزارشگران حقوق بشر جرم است
شبکه جنبش راه سبز( جرس) خانواده شيوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر طی ديداری با عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران خواهان رسيدگی به وضعيت فرزند خود شدند.
به گزارش ادوار نیوز جعفری دولتآبادی در اين ديدار ابراز داشته است: « بنابر گزارش کارشناسان پرونده سايت کميته وابسته به منافقين است و هرگونه همکاری با سايت جرم محسوب میشود.»
به گفته خانواده نظرآهاری برخورد دادستان در کل مثبت بوده و او ابراز داشته شخصا به ملاقات شيوا نظرآهاری در زندان خواهد رفت. دادستان تهران در پاسخ به سوال خانواده نظرآهاری در مورد زمان آزادی شيوا گفت: « وی تا زمان برگزاری دادگاه و اعلان حکمش آزاد نخواهد شد.» شيوا نظرآهاری به همراه دوتن ديگر از اعضای کميته گزارشگران حقوق بشر، کوهيار گودرزی و سعيد حائری در تاريخ ۲۹ آذرماه در اتوبوس عازم به مراسم تشيع پيکر آيتالله منتظری بازداشت شدند.
در حال حاضر ۷ تن از اعضای کميته گزارشگران حقوق بشر در بازداشت نيروهای امنيتی به سر میبرند. کميته گزارشگران حقوق بشر نهادی مستقل است که هدفش اطلاعرسانی و دفاع از قربانيان نقض حقوق بشر میباشد. اين کميته در طول ۴ سال فعاليت خود گزارشها، اطلاعيهها، بيانيهها و مقالات متعددی را در زمينه نقض حقوق بشر منتشر نموده و خود را به عنوان نهادی مدنی و فارغ از هرگونه جهتگيری سياسی در ميان فعالان داخلی و خارجی مطرح نموده است.
احضارکاردار ایران در فنلاند در اعتراض به سرکوبها
شبکه جنبش راه سبز (جرس): فنلاند در اعتراض به نقض حقوق بشر در ايران کاردار جمهوری اسلامی را احضار کرد.
به گزارش رادیو فردا، وزارت خارجه فنلاند در بيانيه ای ضمن ابراز نگرانی عميق از سرکوب معترضين به انتخابات، فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران در ايران، گفته است جمهوری اسلامی بايد میثاق های بين المللی را که ايران از امضاء کنندگان آن است، رعايت کند.
در بيانيه وزارت خارجه فنلاند افزوده شده که اين برای چندمين بار است که نمايندگان جمهوری اسلامی در هلسينکی به وزارت خارجه این کشور احضار می شوند.
شبکه حامی روزنامه نگاران تبعیدی راه اندازی شد
شبکه جنبش راه سبز (جرس): از ۲۲ خرداد امسال، صدها روزنامه نگار و بلاگر ایرانی بازداشت و احضار شدهاند. بیش از ۵۰ نفر از این روزنامه نگاران که بعد از بازداشت یا بازجویی از کشور خارج شده اند، در کشورهای همسایه منتظردریافت کمک از سازمانهای بینالمللی هستند. "شبکه اجتماعی حامی روزنامه نگاران تبعیدی" که برای یاری به این روزنامه نگاران راه اندازی شده، اولین برنامه حمایتی خود را در آمریکا برگزار خواهد کرد.
بسیاری از این روزنامه نگاران بدون هرگونه آمادگی به این کوچ اجباری تن داده اند. از سوی دیگرو با وجودحمایت برخی نهادهای بین المللی، هنوز تعدادی از این روزنامه نگاران، بدون امکان هر گونه فعالیت حرفه ای و بدون اجازه کار، در انتظار پذیرفته شدن از سوی کشورهای دیگر، در اردوگاه ها به سر می برند. وضعیت مالی و امنیتی بسیاری از این روزنامه نگاران کوچ کرده هم مناسب نیست.
"شبکه اجتماعی حامی روزنامهنگاران تبعیدی" برای یاری به این همکاران، نخستین برنامه خود را در شهرسنفرانسیسکو برگزار میکند. مجریان و سخنرانان این مراسم، دی-جی رش، اردلان پایوار و دوستان، آرش سبحانی از گروه کیوسک، سیامک سنایی، تاراکمانگر و نیکآهنگ کوثر هستند.
این شبکه متشکل از فعالان هنری و اجتماعی، کمک به روزنامهنگاران وهمراهی با سازمان گزارشگران بدون مرز را به فیسبوک کشاندهاند.
ورودی این مراسم که درآمد آن از طریق سازمان گزارشگران بدون مرز صرف کمک و حمایت از روزنامهنگارانی میشود که بعد از انتخابات از ایران خارج شدهاند، برای دانشجویان ۲۵ و برای بقیه، ۵۰ دلار است.
کمکهای مردمی صرف تهیه بلیط، مخارج مربوط به سکونت و خوراک و تهیه دارو و خدمات بهداشتی خواهد شد.همچنین در این مراسم، کتاب کاریکاتوری از آثار احمد سخاورز، فائزعلیدوستی، علی جهانشاهی، مانا نیستانی، افشین سبوکی و نیک آهنگ کوثر که به همین مناسبت چاپ شده، برای فروش عرضه میشود که در آمد حاصل از فروش کتاب هابه صندوق حمایت از روزنامهنگاران ایرانی در سازمان گزارشگران بدون مرز واریز خواهد شد.
نشانی مراسم:
Saturday, Jan 23rd 2010 || 8 – Midnight Open Bar Faz Restaurant 1108 N
Mathilda Sunnyvale
نشانی صفحه گروه در فیسبوک
محل ارسال کمکهای مالی در سایت گزارشگران بدون مرز
Wednesday, January 20, 2010
برنامه “رو به فردا” و تغییرات احتمالی “رو به دیروز”!
اخیرا وحید یامین پور، مجری برنامه "رو به فردا" وارده از رجأ نیوز، با اعلام کاهش وقت پخش آن از ۳ روز در هفته به یک روز، خبر از "تغییرات متنوع و ارتباط مردمی و نگاهی به رسانههای بین المللی" در برنامههای پیش رو را داده است. این برنامه اخیرا با اجرای تعدادی مناظره که اغلب به نفع اصلاح طلبان بازتاب یافته بود، به گشایش روزنهای هر چند ناچیز اما امیدوار کننده به نظر میرسید. در مناظرههای گذشته از هر طرف یک نفر به بحث در مورد اتفاقات انتخابات و جریانات بعد از آن میپرداخته و برای اولین بار طرف منتصب به جنبش سبز با استفاده از این وسیله همگانی رسانهای قادر به بیان حقایق محض این اتفاقات گشته است.
موفقیت تدریجی این برنامه برای جلب مخاطبان رویگردان شده از صدا و سیما بعد از انتخابات بدلیل موضع یک طرفه، وارانه جلوه دادن حقایق و دروغ پردازی آن، پتانسیل تاثیر گذار آن را حتّی در مدت زمان کوتاهی بیش از گذشته به نمایش گذاشته بود. اما تصمیم تهیه کنندگان آن برای تغییرات در این مقطع قابل تامل و شک برانگیز است. مطمنا باز تاب گسترده موضع مناظره کنندگان اصلاح طلب، گردانندگان این برنامه که دنباله جماعت "کنترل طلب" هستند را از خارج شدن اهداف برنامه "رو به فردا" از تحت کنترلشان به هراس انداخته است.
با سابقه برنامه سازیهای گذشته تیم "سیما + کیهان" نوع این تغییرات تا حد هشدار دهنده ۳۰:۲۰ مانندی قابل پیش بینی میباشد. احیانا، روال جدید این برنامه به شرکت دادن مستقیم و غیر مستقیم مردم "از قبل تعیین شده" برای کمک رساندن به طرف "خودی" میباشد. به این نحو که مردم به اصطلاح کوچه و بازار را به مصاحبه فرا میخوانند و آنها با اعلام نظر "خاص" خود هجمه به طرف اصلاح طلب را افزایش میدهند. مطمنا در آینده از اشخاص کمتر شناخته شده و نرم تر جناح اصلاح طلب دعوت به عمل خواهد آمد. در عین حال نیز، وقت برنامه علاوه بر کم شدن ۲ روزه آن، با پخش گزارش دست چین شده "کیهانی" از رسانههای خارجی هر چه بیشتر محدود خواهد شد.
از این نظرهوشیاری شرکت کنندگان آینده این برنامه بیش از پیش ضروریست و میبایستی قبل از قبول دعوت از چند و چون تغییرات اعلام شده آگاهی پیدا کرده و قبول یا رد این دعوت را با هدفهای جنبش مردمی بسنجند. بدلیل محدودیتهای سنگین امنیتی حاکم بر منفذهای رسانهای جنبش سبز، هر فرصتی از قبیل برنامه "رو به فردا" میبایست با استفاده از استدلال کننندگان شجاع و قادر به نمایان کردن چهره حقیقی وقایع تحریف شده، تبعیض روا شده به اکثریت "غیر خودی"، آمار سازیهای دولتی، اقتصاد بازی نهادهای نظامی و پنهانکاریهای نیروهای امنیتی و مصائب هفت ماه گذشته بپردازد.
محسن رهامی : کنترل اس ام اس و اي ميل تخلف و قابل پيگرد قضايي است
تجسس در زندگی مردم حرام است
شبکه جنبش راه سبز (جرس): در شرايطي که طبق قانون اساسي براي کنترل سرويس ها و ابزار مخابراتي نياز به قوانين ويژه يي است، محسن رهامي در گفتگو با روزنامه اعتماد، ابعاد حقوقي اين مساله را بازگو کرد.
مشروح این گفتگو بشرح زیر است:
با توجه به اصل 25 قانون اساسي آيا تصميم نيروي انتظامي مبني بر کنترل اي ميل ها و اس ام اس ها با قوانين موجود مغايرت ندارد؟
اصل 25 قانون اساسي به اين موارد اشاره دارد که هرگونه تجسس و بازرسي در نامه ها، مکالمات، افشاي تلگراف و مکالمات و هرگونه استراق سمع ممنوع است. بنابراين قانوناً هرگونه کنترل در موارد مذکور ممنوع و قابل مجازات است. همچنين ماده 582 قانون مجازات اسلامي مي گويد افرادي که مراسلات و مخابرات را کنترل يا ضبط کنند به مجازات زندان يک تا سه سال محکوم مي شوند.
آيا کنترل اين موارد احتياج به شاکي خصوصي دارد؟
خير با توجه به همان ماده 582 که ذکر شد، اين موارد از جمله مواردي است که احتياج به شاکي خصوصي ندارد و دادستان بدون وجود شاکي خصوصي مي تواند مساله را پيگيري کند. بنابراين اگر نيروي انتظامي بدون کسب مجوز مراجع ذي صلاح به چنين اقدامي دست بزند مجرم شناخته مي شود چراکه دست به عملي غيرقانوني زده است. مواردي که ذکر شد در حوزه حريم خصوصي قرار دارند که هيچ کس مگر در برخي موارد خاص حق تجاوز به حريم خصوصي کسي را ندارد. در فصل 3 قانون اساسي نيز به حقوق ملت اشاره شده که اين موارد هم جزء حقوق ملت محسوب مي شوند و در حقيقت جزء حقوق بنيادين هستند. بنابراين محکمه قضايي بايد در موردي خاص و معين تشخيص و اجازه کنترل دهد. مواردي خاص هم از قبيل جاسوسي يا مواردي است که امنيت کشور را به خطر مي اندازد. در چنين شرايطي نيروي انتظامي بايد به دستگاه قضايي آن مورد خاص را اطلاع دهد و محکمه قضايي در مورد آن اجازه کنترل دهد.
آيا دستگاه قضايي مي تواند حکم کلي براي کنترل اين موارد صادر کند؟
خير، دستگاه قضايي نمي تواند حکم کلي صادر کند و اگر چنين کاري کند قابل پيگرد است. نيروي انتظامي يک مرجع قضايي نيست که از روي تشخيص خود دست به چنين کاري بزند. حتي اگر شاکي خصوصي هم نباشد مراجع قضايي مي توانند فردي را که دست به چنين اقدامي زده، يعني بدون اخذ مجوز به کنترل تلفن ها و ساير موارد اينچنيني اقدام کرده، شناسايي و او را دستگير کنند.
علاوه بر ديدگاه حقوقي ديدگاه شرعي نيز وجود دارد. طبق موازين شرعي چگونه مي توان وارد حريم افراد شد؟
تجسس در زندگي مردم حرام است. در قرآن آيه ولاتجسسوا... بيانگر اين مطلب است که اين مساله در درجه بالايي از اهميت قرار دارد. اين آيه ديگران را مورد خطاب قرار مي دهد که در زندگي مومنين حتي اگر از گناه يا مورد خاصي مطلع بوديد، جست وجو نکنيد. اين به آن معني است که هيچ کس حتي حکومت حق تجسس در زندگي مردم را ندارد. از طرف ديگر در فرمان 8ماده يي امام خميني(ره) نيز هر نوع تجسس و افشاگري در زندگي خصوصي مردم حرام و ممنوع برشمرده شده است.
هر فردي هم چنين کاري کند بايد تعزير شود. بنابراين حتي کساني هم که متهم هستند و ممکن است جاسوسي کنند، در مورد آنها نيز مراجع قضايي بايد حکم دهند و پس از آن نيروهاي اطلاعاتي اجازه ورود پيدا مي کنند. حتي در زمان امام خميني(ره) وقتي عده يي افشاگري کردند يا با منافقين براي انفجارهاي آن زمان همکاري مي کردند، فقط در مورد کشف سلاح اجازه بررسي داده شد. بنابراين با توجه به اين مسائل فقط ضابط قضايي است که در مورد معين مثل حمل سلاح مي تواند حکم دهد، البته حکم کلي وجود ندارد و اگر نيروي انتظامي خواستار حکم کلي باشد و به صورت کلي بخواهد آن را پيگيري کند قطعاً تخلف است. تا جايي هم که من مي دانم، در هيچ کشوري چنين قانوني وجود ندارد که بتواند حکم کلي براي کنترل حريم خصوصي مردم در جامعه بدهد. چنين اختياري هم به پليس در هيچ کشوري داده نشده است. به طور کلي اصل بر حرمت و ممنوعيت موارد استثنا است نه اصل به جواز.
آيا ملاک نيروي انتظامي براي برخورد با تهديدهاي امنيتي مي تواند شامل حال همه مردم شود، يعني نيروي انتظامي بر اين مبنا دست به يک اقدام کلي بزند؟
خير، مثلاً دادستان نمي تواند حکم دهد که مثلاً از فردا تمام تلفن هاي مردم تهران را براي حفظ امنيت کنترل کنيد. اگر هم اجازه کنترل در موارد خاص داده شود به اين صورت است که مثلاً در ساعت مشخص از روز و در روزهاي مشخص مي تواند تلفن يا ارتباطات فردي کنترل شود و حکم کلي در اين رابطه قانوناً ممنوع است. در تهديد امنيتي بايد مورد خاص گزارش داده و حکم گرفته شود. ماده 582 و اصل 25 فقط مي توانند به حکم مرجع قضايي اجازه کنترل ارتباطات فردي را به نيروي انتظامي بدهند. اکثر مواردي هم که کنترل مي شود امنيتي نيست و بعضي از آنها سياسي است. در حقيقت نمي توان تلفن برخي را هم به اين دليل کنترل کرد که حرف هايي مي زنند که باب طبع دولت نيست. اين موارد مشمول موارد امنيتي نمي شود.
آيا اجراي چنين مساله يي احتياج به تصويب قانون جديدي دارد؟
قانون اساسي اصل را بر ممنوعيت گذاشته است و اگر هم قصد تصويب قانون جديدي باشد، مطمئناً شوراي نگهبان آن را رد مي کند چون خلاف اصل 25 است. به عقيده من مجلس نمي تواند حقوق مردم را ناديده بگيرد. مجلس نماينده مردم است چراکه تصويب چنين قانوني به معناي ناديده گرفتن حقوق ميليون ها افراد ملت است.
به نظر شما اي ميل يا اس ام اس يا موارد اينچنيني مي تواند سند مجرم شناخته شدن فردي باشد؟
مکالمات، نوارها و فيلم ها قانوناً سندي براي مجرم شناخته شدن فردي نيست چون در اين موارد امکان مونتاژ وجود دارد. يعني ممکن است صداي مشابه ساخته شود يا فيلمي مونتاژ شود و به طوري حرفه يي و دقيق اين کار صورت گيرد که شنونده يا بيننده متوجه مونتاژ نشود. در موارد خاص هم اگر با تاييد کارشناسان و اثبات تحقيق ثابت شود که مونتاژي صورت نگرفته در آن صورت قاضي مي تواند بر مبناي آن حکم دهد. بر اساس قرائني که در قانون آيين دادرسي در ادله هست، اسناد عادي و رسمي که با خط افراد، شاهد يا اقرار شاهد است- البته سنديت اقرار و شاهد نيز شرايطي دارد- حضور دو شاهد عادل ضروري است. حتي سخنان مترجم يک غيرفارسي زبان نيز سند نيست و اگر فردي به زبان بيگانه صحبت مي کند حتماً در جريان ترجمه دو شاهد مرد عادل بايد حضور داشته باشد. بنابراين اينکه تصور کنيم از اين موارد مي توان براي مجرم شناختن فردي استفاده کرد درست نيست.
اختصاصی جرس / احسان هوشمند بازداشت شد
شبکه جنبش راه سبز(جرس): احسان هوشمند پژوهشگر و جامعه شناس کرد، از فعالان سیاسی – اجتماعی ملی – مذهبی صبح امروز بازداشت شد.
به گزارش جرس، ماموران پلیس امنیت وی را در منزل و پس از دو ساعت تفتیش منزل با خود بردند.
ادعای جدید نیروی انتظامی در شناسایی تجمع کنندگان روز عاشورا
شبکه جنبش راه سبز(جرس): پایگاه اطلاع رسانی پلیس در حالی خبر بازداشت 40 نفر را منتشر می کند که خبرهایی مبنی بر منتشر کردن عکس های این افراد در نشریه امین جامعه که متعلق به نیروی انتظامی است و پخش آن در میان مردم در مساجد و برگزاری مسابقه ای برای شناسایی این افراد، پیش ازین به گوش رسید.
پس از آنکه دو روز پیش سردار رجب زاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ از شناسایی تک تک افرادی که در حوادث روز عاشورا حضور داشتند خبر داد، امروز یک مقام آگاه خبر داده است که بیش از 40 نفر از تجمعکنندگان روز عاشورا با همکاری مردم شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش ایلنا پایگاه اطلاعرسانی پلیس به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد: بهدنبال انتشار تصاویر آشوبگران روز عاشورای حسینی در پایگاه اطلاعرسانی پلیس و ویژهنامه نشریه امین جامعه، بیش از 40 نفر از عناصر فتنهگر با همکاری مردم شریف و بیدار ایران اسلامی شناسایی و دستگیر شدند. متهمان برای سیر مراحل تحقیق و بازجویی در اختیار نیروی انتظامی قرار دارند.
پایگاه اطلاع رسانی پلیس در حالی این خبر را منتشر می کند که خبرهایی مبنی بر منتشر کردن عکس های این افراد در نشریه امین جامعه که متعلق به نیروی انتظامی است و پخش آن در میان مردم در مساجد برگزاری مسابقه ای برای شناسایی این افراد، به گوش می رسد.
پس از آنکه پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران از ارسال پرونده 16 متهم حوادث عاشوا به دادگاه خبر داد و هرچند اینطور به نظر می رسید که باید دیگر منتظر بسته شدن پرونده اظهار نظرهای پلیس در مورد تجمعات عاشورا باشیم، اما همچنان مسئولان نیروی انتظامی در این مورد خبرهای جدیدی می دهند. درجدیدترین اظهارنظر در این مورد سردار رجبزاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ که نیروی انتظامی از زخمی شدنش در حوادث روز عاشورا خبر داده بودند، با تاکید بر این که تمام افرادی که در اغتشاشات روز عاشورا شرکت کردند، از سوی پلیس دستگیر خواهند شد، از انتشار تصاویر یک سری دیگر از افرادی که در این اغتشاشات شرکت کرده بودند در آیندهای نزدیک خبر داده است. سردار رجب زاده درحالی این سخنان را به زبان می آورد که چند روز پیش هم سردار احمدی مقدم از «چک کردن» تمامی ایمیل ها و پیام های کوتاه خبر داد.
آگاهان مسایل امنیتی معتقدند این اخبار صرفا در جهت ترساندن مردم برای شرکت در مراسم بعدی منتشر می شود ودر شهری به پهنای تهران با جمعیتی بالغ بر دوازده میلیون چنین چیزی ممکن نیست. هر چه میزان انتشار این اخبار بیشتر باشد ناشی از سردرگمی ماموران انتظامی است که تلاش دارند برای کنترل بیشتر از ابزارهای روانی ارعاب استفاده کنند.
رئيس كميسيون صنعت اتاق ايران : ركود تورمي شديدي خواهيم داشت
شبکه جنبش راه سبز (جرس): در نشست كميسيون صنعت اتاق ايران، سياستهاي پولي و مالي سال 1389، تعيين نرخ بهره و وضعيت بازار مسكن كشور مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
بهروز صادقي رئيس كميسيون صنعت اتاق ايران با بيان شرايط و موقعيت واحدهاي توليدي – صنعتي سؤالاتی را مطرح و تصريح كرد: پيش از هر چيز لازم است در مورد كليت این سؤالها بحث و تبادل نظر شود.
وي این موضوع را که سياستهاي پولي و مالي بانك مركزي در سال آينده انبساطي باشد يا انقباضي؟ چگونگي تعريف نرخ بهره با توجه به اجرا شدن قانون هدفمندكردن يارانهها؟ و اينكه چه حمايتهايی در بخش مسكن به عنوان يكي از عوامل رشد اقتصادي در نظر گرفته خواهد شد؟ به عنوان سؤالات کلیدی برشمرد و خواستار بحث درباره آنها شد.
وي عنوان كرد: بايد در فضاي اجراي لايحه هدفمند كردن يارانهها، سياستهاي بانك مركزي در جهت حمايت از واحدهاي صنعتی واقعي به ويژه در بخش خصوصي شكل گيرد.
وي همچنين پيشنهاد داد تا براي يك سال ديگر اجراي برنامه چهارم تمديد شود و اجراي برنامه پنجم به مدت يك سال به تعويق بيافتد.
رئيس كميسيون صنعت اتاق ايران با جمعبندي نظرات اعضاي اين كميسيون اعلام كرد: به نظر ميرسد با توجه به تورمي كه از سال گذشته ايجاد شده و اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها، سال آينده ركود تورمي شديدي خواهيم داشت.
بهروز صادقي موارد زير را به عنوان ديدگاهها و مصوبات كميسيون بيان کرد:
1- سازوكارهاي مالي كشور از حالت دستوري خارج و تصميمات پولي و مالي با توجه به فضاي شوراي پول و اعتبار اخذ شود تا بيش از پيش شاهد استقلال بانك مركزي باشيم.
2- با نظارت گسترده، جلوگيري از انحراف تسهيلات از واحدهاي توليدي به واحدهاي غيرتوليدي صورت گيرد.
3- سهم صنعت از كل تسهيلات بانكي افزايش يابد و سهم بخش خصوصي مشخص شود.
4- بر خلاف اين ادعا كه بهره بانكي بايد متناسب با تورم باشد، كميسيون معتقد است با توجه به تورم موجود و تورمي كه به دليل اجراي قانون هدفمندكردن يارانهها ايجاد ميشود نظام بانكي مكلف به انعقاد قرارداد واحد با مشتریان بوده و نرخ بهره طبق برنامه چهارم تك رقمي شود.
5- با توجه به اهميت رونق بازار مسكن و ضمن حمايت از توليد مسكن توجه ويژهاي به اعطاي تسهيلات در اين بخش شود تا ضمن ايجاد انگيزه، شاهد شكوفايي اقتصاد باشيم.
6- معوقات بزرگترين سدي است كه مانع فعاليت واحدهاي توليدي ميشود. لازم است با راه اندازي "ساز و كار خريد دين" راه كاري مناسب براي برون رفت واحدهاي توليدي از شكل معوقات تعريف شود تا به این ترتیب شاهد بهبود شرايط واحدهاي توليدي باشيم.
همچنين در ادامه مقرر شد كه كارگروهي تشكيل و برنامه پنجم با سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري مقايسه شود و سپس ديدگاههاي كلي كميسيون در اين رابطه اعلام شود.
اختصاصی جرس/ تکذیب درخواست وساطت فرمانده حزب الله لبنان نزد رهبر ایران
شبکه جنبش راه سبز (جرس): محسن کدیور خبر منتشر شده در وبسایت العربیه و نقل آن در برخی از سایت های عرب زبان مبنی بر بررسی وساطت آقای سید حسن نصرالله در رخدادهای ایران راتکذیب کرد. وی تصریح کرد: من از هیچکس تقاضای وساطت در وقایع تاسف بار ایران را نکرده ام. جنبش سبز پیام خود را در بیانیه های رهبرانش و نیز از طریق رسانه های ویژه خود به حاکمان ایران رسانده و خواهد رساند و بر فرض ضرورت مذاکره، هیچ نیازی به ورود شخصیتها و احزاب غیر ایرانی نمی بیند.